سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقالات انقلاب حسینی


نظیر است.

آنتوان بارا، اندیشمند مسیحی، از عشق خود به سید الشهدا علیه السلام می گوید حسین (ع) گوهرجاودانه ادیان

خوشتر آن باشد که سر دلبران                                                                       گفته آید در حدیث دیگران

رود خونی که از شهیدان کربلا بر صحرای طف جاری شد، فرات حقیقتی گشت که جرعه نوشان عزت و آزادگی را ازهر مذهب و مسلک و هر دین و آیین به قدر تشنگی سیراب کرد. در این مسیر از نخستین مسیحی حق جویی که رویاروی یزید در کاخ سبز بر او شورید تا در عصر ما، کم نیستند مسیحیانی چون «جرجی زیدان»، «جرج جرداق» و دهها مسیحی حق جوی دیگر که حقیقت ناب همه ادیان راستین را در «اهل بیت پاک پیامبر(ص)»، در «محراب شهادت علی(ع)» و در «صحرای خونین کربلا» یافته اند و در این باره آثاری پدید آورده اند.

«آنتوان بارا»، آن مسیحی عاشقی است که سال های بسیار از دوران جوانی خود را صرف تحقیق و بررسی پیرامون زندگی و قیام امام حسین(ع) کرده است تا حقایق مربوط به این شخصیت عظیم تاریخ را از زاویه نگاه خود و از زبان انجیل و پیامبر الهی، عیسی(ع) بیان کند. او پس از سالیان بسیار پژوهش و مطالعه در منابع مختلف تاریخ اسلام، دست به نگارش کتابی زده است که در نوع خود و از زبان یک مسیحی بی نظیر است. وی در این پژوهش تطبیقی- به نام «حسین در اندیشه مسیحیت»- که رویکردی تحقیقی، ادبی و عاطفی دارد، با استفاده از نظریات اسلام و مسیحیت و بامهارتی ستودنی، زندگی و شهادت حضرت عیسی از دیدگاه مسیحیت و زندگی و شهادت امام حسین(ع) از دیدگاه اسلام را مقایسه کرده است. در این تحلیل ها نکات جالب و بدیعی به چشم می خورد که برای هر مسلمان منصفی شگفت انگیز و خواندنی است.
کتاب «حسین در اندیشه مسیحیت» اولین بار در سال 1978 به رشته تحریر درآمد اما نویسنده از آن تاریخ به بعد و در اثر مطالعات بیشتر، اضافات و ملحقات زیادی به آن افزود و چاپ چهارم آن را در ماه های اخیر منتشر کرد، این کتاب تاکنون به 17 زبان ترجمه شده و در 5 دانشگاه نیز برای دوره های تکمیلی کارشناسی ارشد و دکتری مورد تأیید قرار گرفته است و قرار است چاپ چهارم آن بزودی به فارسی ترجمه و منتشر شود.

آنتوان بارا که سوری الاصل و ساکن کویت است خود نویسنده ای توانا وادیبی باذوق است و علاوه بر کتاب فوق 15جلد کتاب دیگر نیز به رشته تحریر درآورده که بیشتر آنها در حوزه ادبیات و رمان و داستان می باشد. وی همچنین روزنامه نگاری است حرفه ای که اخیراً چهل و یکمین سال فعالیت مطبوعاتی اش را آغاز کرده ، او در مجلات و روزنامه های معروف و مختلف فعالیت داشته و در حال حاضر سردبیر هفته نامه شبکه الحوادث کویت است.

وی هفته گذشته برای نخستین بار در زندگی خود به ایران سفر کرد تا در کنفرانس ابن میثم بحرانی شرکت کند و همین امر فرصت مناسبی فراهم آورد تا با دعوت از او برای دیدار از مؤسسه کیهان- که دیدار نخست او از یک مؤسسه مطبوعاتی در ایران بود- پای صحبت های شنیدنی اش درباره امام حسین(ع) بنشینیم. «بارا» به اتفاق همسرش متواضعانه دعوت ما را پذیرفت و پس از ملاقات با مدیر مسئول و بازدید از قسمت های مختلف کیهان در نشستی صمیمی وبی آلایش به تمام سؤالات خرد و کلان ما پاسخ گفت. چهره بشاش و خندان، تواضع بغایت ستودنی او، و صداقتی که در سخنانش موج می زد ما را برآن داشت تا از پرسیدن هیچ سؤالی فروگذار نکنیم، امری که باعث شد گفت وگوی ما به مدت 3 ساعت و تا ساعت 11 شب به طول انجامد، بدون آنکه خستگی و ملالی از سخنانش حس کنیم. در این گفت وگو، چنان راحت و صمیمی و بی تکلف و با صفای باطن با ما سخن گفت که نفوذ کلامش را بر دلهایمان حس می کردیم و مطمئن بودیم که آنچه می گوید برآمده از دل و احساس اوست.

گرمی سخنان و شور و اشتیاق او درباره امام حسین(ع) و دیدگاه هایش درمورد حضرت برای ما چنان بود که گویا در برابر یک شیعه عاشق و مجذوب و سرمست نشسته ایم، البته خود او هم این احساس ما را تأیید می کرد و می گفت در کشورهای عربی به من «مسیحی شیعه» می گویند. عشق او به تشیع، آن چنان بالا بود که در لابه لای صحبت هایش هرگاه نام حسین را برزبان می راند بلا فاصله تعبیر «علیه السلام» را بعد از آن می آورد.

«آنتوان بارا» تشیع را بالاترین درجات عشق الهی معرفی می کند و امام حسین(ع) را فقط متعلق به شیعه یا مسلمانان نمی داند بلکه متعلق به همه جهانیان می داند و او را با عبارت «حسین گوهر ادیان» معرفی می کند و در پایان، سخنش را با این عبارت به انتها می رساند که «حسین علیه السلام در قلب من است».

وی در این گفت گو از عشق خود به علی(ع) نیز سخن می گوید و اینکه تاکنون 25بار نهج البلاغه را به طور کامل خوانده و هربار نکات جدیدی از آن کشف کرده است و من با خود می اندیشم که علی(ع) چقدر در میان ما شیعیان مظلوم است که اکثر ما حتی یک بار هم نهج البلاغه را به طور کامل مرور نکرده ایم!!

آنچه در پی می آید نخستین بخش گفت وگوی مفصل ما با «آنتوان بارا» است که ازنظر خوانندگان عزیز می گذرد.

* به عنوان اولین سؤال ابتدا مختصری درباره خانواده، زندگی، تحصیلات و فعالیتهای اجتماعی خودتان صحبت کنید.

- من آنتوان بارا در سال 1943 میلادی در سوریه متولد شدم. دارای چهار برادر و سه خواهر و همین طور چهار فرزند به نامهای: طلال، مریم، فیصل و یوسف هستم. اجداد من در اصل از منطقه نجد عربستان هستند که از سال های دور به سرزمین شام مهاجرت کرده اند. خانواده ما از طبقه متوسط پیشه وران بودند و نیاکان و همین طور پدرم همگی به شغل نجاری و ساختن ابزار و آلات مورد نیاز کشاورزان اشتغال داشتند. تحصیلات ابتدائی من در مدرسه متعلق به مسیحیان که مدرسه ای خصوصی بود صورت گرفت. در دوره راهنمائی، همراه برادرم حبیب به یک مدرسه دولتی منتقل شدیم ما نخستین دانش آموزان مسیحی بودیم که به این مدرسه قدم گذاشتیم چون فقط دانش آموزان مسلمان به آن مدرسه می رفتند.

در اولین جلسه درس تعلیمات دینی اسلامی، معلم ما را به اتاق مجاور برد و گفت نیازی نیست که شما در این درس شرکت کنید و می توانید نمره دینی تان را براساس نمره درس عربی بگیرید. وقتی موضوع را با پدرمان در میان گذاشتیم او گفت شما باید در درس تعلمیات دینی اسلامی شرکت کنید و با سایر ادیان آشنا شوید و عادت کنید که از فرهنگ اسلامی هم بیاموزید و ما به عنوان اعراب مسیحی از همان تمدن و فرهنگ سیراب می شویم و در یک محیط فرهنگی، زندگی می کنیم و لذا نباید از هر آنچه که مربوط به مسلمانان است و با آنان زندگی می کنیم ناآگاه باشید و بدین ترتیب ما پس از گفت وگوی پدر با معلم مربوطه، در درس دینی هم شرکت کردیم و اینچنین بود که پدرمان زمینه آشنایی ما را با اسلام فراهم کرد. در دوره دبیرستان نیز رشته ادبی را برگزیدم و در سنین پایین و از همان دوران دبیرستان کار مطبوعاتی را آغاز کردم. پس از مهاجرت به کویت اولین بار به عنوان نویسنده ورزشی در روزنامه «اخبار الکویت» مشغول به کار شدم. از آن تاریخ به بعد در بخشهای مختلف مطبوعاتی اعم از ورزشی، فرهنگی، اقتصادی، هنری و محلی به نویسندگی و یا سردبیری در روزنامه ها و نشریات مختلف مشغول بودم که امسال چهل و یکمین سال فعالیت مطبوعاتی خود را آغاز کردم.
در زمینه تألیف نیز اولین کتابم را در سنین جوانی بنام «الحسین فی الفکر المسیحی» به رشته تحریر درآوردم. البته خودم نمی دانم چگونه این کتاب دشوار را نگاشتم و هر وقت آن را می خوانم تعجب می کنم که چگونه فعالیت فکری خود را با این کتاب آغاز کردم البته نگارش این کتاب راهگشای نوشتن 15 کتاب دیگر در زمینه های ادبی شد.

*  در عرصه اجتماعی در حال حاضر مشغول چه کار و فعالیتی هستید؟


- من الان مدیر تحریریه مجله هفتگی شبکه الحوادث کویت هستم که در زمینه هنری، اجتماعی، فرهنگی و حقوقی فعالیت می کند و البته با برخی مجلات و رادیوها نیز همکاری دارم منتها محور کارهایم در خصوص نگارش کتاب های ادبی و رمان است. کتابی هم از 25 سال پیش در دست نگارش دارم با نام «زینب صرخه اکملت مسیره » (زینب فریادی که مسیر امام حسین(ع) را کامل کرد) اما هنوز آن را به پایان نبرده ام چون احتمال می دهم همچون کتاب برادرش حسین(ع) در نیاید.

*  درباره نحوه آشنایی تان با اهل بیت پیامبر(ص) و بخصوص امام حسین(ع) برایمان صحبت کنید. این آشنائی از کجا و چگونه شروع شد و اساساً چه اتفاقی افتاد تا شما به این فکر بیفتید درباره امام حسین(ع) کتاب بنویسید؟

- کاملاً اتفاقی بود... آنچه درباره واقعه کربلا خوانده و شنیده بودیم بسیار اندک و مختصر بود. زمانی که خیلی جوان بودم و در مطبوعات کویت مشغول بکار شدم روزی به اتفاق یکی از دوستان خدمت مرحوم آیت الله سید محمد شیرازی رسیدم و او از من پرسید آیا از کربلا چیزی می دانی؟ گفتم همین را می دانم که جنگی میان یزید و حسین(ع) رخ داده است. گفت: آیا با ابعاد این جنگ آشنا هستی؟ گفتم خیر. او چند کتاب از جمله کتاب مقتل الحسین مقرم را به من داد تا بخوانم. من وقتی آن مقتل را شروع به مطالعه کردم نکاتی در حاشیه آن نوشتم. پس از یک ماه خدمت آقای شیرازی رسیدم. او پرسید کتاب را خواندی؟ گفتم بله و در حواشی آن نکاتی را یادداشت کرده ام. شش ماه بعد، ایشان خواستند که آن حواشی و یادداشتها را ببیند. من به خدمت ایشان دادم و او گفت این نکات و یادداشتها، ارزش آن را دارد که به صورت یک کتاب درآید، چون در آنها نکاتی غیر از آنچه مسلمانان شیعه و سنی نوشته اند وجود دارد. زیرا این نکات توسط یک مستشرق ناآگاه از تقدس شخصیت مورد نظر که تاریخ را فقط از دیدگاه مادی بررسی می کند و از جنبه معنوی آن غافل می شود نوشته نشده است. شما به عنوان یک مسیحی عرب که در بطن تمدن اسلامی زندگی می کنید، آنچه را نوشته اید متفاوت می بینم من به ایشان گفتم: من سن و سالی ندارم که بخواهم این ایده های فکری را جمع آوری و نگارش کنم و کار دشواری است. او گفت تو کار را شروع کن خدا به برکت حسین(ع) کمکت می کند. و من عملاً کار را شروع کردم اما هر بار که دست به قلم می بردم سختی کار را بیشتر حس می کردم، چون کاری بود که باعث می شد عده ای راضی شوند و گروهی دیگر ناخرسند گردند. بخصوص آنکه کثرت منابع و شروحات و جزئیات متناقض تاریخی، طوری بود که احساس می کردم دارم در میدان مین قدم می گذارم و در عرصه ای وارد می شوم که اختلافات عقیدتی و مذهبی، سابقه ای دیرینه از روز سقیفه تا روز واقعه کربلا دارد و در این بین عده ای طرفدار و عده ای مخالف آن هستند.

بطور مثال برخی همچون ابن قیم جوزی می گوید بزرگترین اشتباه، قیام حسین بود در حالی که دیگر مورخان حرکت حسین را حرکتی عقیدتی برمی شمارند. از این رو من به اهمیت پرداختن به این موضوع از نگاه یک مسیحی عرب پی بردم زیرا نه مسلمان بودم تا تحت تاثیر عاطفی واقعه قرار گیرم و نه یک مستشرق که به روحانیت و معنویت حادثه توجه ندارد و فقط جنبه مادی موضوع را مورد نظر دارد. من برای نگارش کتاب به صدها منبع و مصدر مراجعه کردم و مدتها به مطالعه و پژوهش پرداختم و هربار که دست به قلم می بردم دچار تاثر می شدم و بارها نوشته هایم را تجدید می کردم تا اینکه متن مورد نظر را به رشته تحریر درمی آوردم. وقتی پس از 5سال تحقیق کار نگارش را شروع کردم



خلیل انتظاری ::: سه شنبه 88/7/28::: ساعت 5:51 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 7
کل بازدید :119903
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
خلیل انتظاری
فوق دیپلم کامپیوتر علاقه مند به اهل بیت
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<