سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقالات انقلاب حسینی


با خود می گفتم باید آن را تکمیل نمایم و احساس می کردم نیرویی نامریی مرا به این کار ترغیب می کند و اکنون پس از 32سال از نگارش کتاب، علی رغم تجربه مطبوعاتی و تجربیاتم در زمینه نگارش و تالیف کتاب، حس می کنم دیگر قادر نیستم کتابی همچون این کتاب تالیف کنم و این کتاب چیزی غیر از آن 15کتاب دیگرم است و همواره مایه مباهات من تا ابد بوده و خواهد بود. زیرا تاثیر و واکنش زیبا و مثبتی در پی داشت و این اقدام، تاملی عقلانی در مساله کربلا بود و بنظرم می رسد توانسته ام در زمینه ارائه تحلیل و دیدگاه جدید، حق مطلب را ادا کنم.

*  صحبت از کتاب «حسین در اندیشه مسیحیت» کردید. مایلیم درباره ویژگی های این کتاب برایمان صحبت کنید:

- ویژگی این کتاب در این خلاصه می شود که شیوه و طرز نگاه آن متفاوت از آن چیزی است که تاکنون توسط مسلمانان و مستشرقان نوشته و پرداخته شده است. بسیاری اذعان داشتند که این کتاب بی طرفانه نوشته شده است.

از ویژگی های مهم کتاب این است که من در آن به مقایسه شخصیت حسین و عیسی بن مریم علیهماالسلام و نظرات، مواضع، اقدامات، سخنان و کیفیت شهادت آن دو بزرگوار و نحوه استقبال بی محابا از مرگ در راه عقیده پرداخته ام ]بر طبق عقیده مسیحیان، حضرت عیسی مصلوب و شهید شده است که البته این نظر با دیدگاه قرآنی ما انطباق ندارد[ من شباهت فراوانی میان شخصیت حسین(ع) و شخصیت عیسی به عنوان یک شهید و نه یک پیامبر، یافتم. من در انجیل و کتابهای دیگر مربوط به زندگی و مقتل حسین(ع) تحقیق زیاد کردم و دریافتم تشابه بسیار زیاد و باورنکردنی در رفتارها و اقدامات و سخنان و نحوه ابراز عقیده و کیفیت حفظ عقیده میان عیسی و حسین(ع) وجود دارد که چیز جدیدی بشمار می رفت من این موضوع را به تفصیل تحلیل کردم که آن دو عزیز چرا با میل و خواست خود مرگ را پذیرا شدند و بخصوص حسین شهید(ع) در شرایطی که زمینه رسیدن به مال و منال و پست و مقام دنیوی فراهم بود و او اگر اندکی از خود انعطاف نشان می داد و خواسته معاویه و یزید را اجابت می کرد، می توانست جان خود را از کشته شدن نجات دهد. اما او براساس آیه: «انفروا خفافا و ثقالا وجاهدوا باموالکم و انفسکم فی سبیل الله (همگی به سوی میدان جهاد) حرکت کنید، سبکبار باشید یا سنگین بار و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کنید» (توبه/41)، به حرکت شگفتی دست یازید. او به هیچ یک از امتیازات و تطمیع ها توجه نکرد حال آنکه دنیاپرستی و حب مال و جاه و مقام همه جا بیداد می کرد. او همه اینها را ترک کرد و رو به شهادت گذارد و خاندان و عترت را به سوی شهادت برد در حالی که می دانست همه اینها در راه عقیده است.
*  شنیده ایم شما کتاب «حسین در اندیشه مسیحیت» را در چاپ چهارم آن
به گونه ای متفاوت از چاپهای قبلی و به شکل پربارتر و غنی تری منتشر کرده اید در این مورد توضیح دهید.

-در چاپ چهارم، آنچه را که مسلمانان و شخصیت های سنی و شیعه درباره این کتاب نوشته اند و در مطبوعات منتشر شده، آورده ام. همچنین گزارش و مسائل مربوط به محاکمه و ممنوعیت انتشار این کتاب در کویت را اضافه کرده ام و نیز 50تصویر از آثار هنری هنرمندان ایرانی و عرب را که بیانگر سیر شکل گیری حادثه کربلاست به آخر کتاب افزوده ام و از همه مهمتر منابع جدید و متعددی را در کتاب ذکر کرده ام که در چاپهای قبلی وجود نداشت. بطور کلی چاپ چهارم حاصل 20سال مطالعه مجدد و تحقیق و بررسی عمیق تر و تلاش برای غنی سازی کتاب بود که الحمدلله بصورت قابل قبولی منتشر شد.

* جریان محاکمه و ممنوعیت کتاب چه بود؟

- مساله محاکمه، مساله ای عجیب بود. من در کتاب، عبارتی را در مورد حاکمیت عثمان بر ولایات اسلامی و نحوه مدیریت او و شورش مردم علیه او به نقل از معتبرترین منابع موجود در کتابخانه های کویت آوردم اما در سال 1986(65شمسی ) احضاریه ای از طرف دادگاه کویت برایم آمد مبنی بر اینکه شما درباره عثمان عبارتی را از خود ساخته و پرداخته و در کتاب آورده اید. من برای اثبات نادرستی ادعای آنان، دهها منبع و کتاب را که این عبارت در آنها ذکر شده بود ارائه دادم و گفتم آنچه ذکر کرده ام مساله بسیار روشن و علنی است حتی جالب تر اینکه من تعابیر تندتر از آنچه را در کتاب خود نقل کرده بودم در مجله العربی متعلق به وزارت تبلیغات کویت دیدم که با همان مضمون و با لحنی شدیدتر در مورد عثمان نوشته بود. ولی با این همه این استدلالها چون قصدشان این بود که به هر قیمتی از انتشار کتاب جلوگیری کنند، لذا جریمه ای 50دیناری وضع کردند و حکم به ممنوعیت انتشار و نیز مصادره کتاب دادند. من تمام دلایل تاریخی و اسناد موجود را که بالغ بر 150صفحه می شد به دادگاه تجدید نظر هم ارائه دادم ولی قاضی تجدید نظر حتی زحمت باز کردن آن اسناد و منابع را- که از کتابهای اهل سنت بود- به خود نداد و چشم بسته حکم دادگاه بدوی را تایید کرد. غرض ورزی او کاملا برای من ثابت بودو می دانستم که او با سلفی ها پیوندی دارد.
من بعدها پی بردم که هرچه مربوط به شیعه است مورد محاکمه قرار می گیرد تا بنحوی از انتشار آن جلوگیری شود. بالاخره کتاب من در سال (65 ش) در لیست سیاه قرار گرفت و ممنوع گردید.
من هم تصمیم گرفتم که از چاپ مجدد کتاب خودداری کنم و از آن تاریخ به مدت 20 سال به بازنگری و ویرایش و افزودن اضافات دیگر پرداختم. به طوری که در 2 سال اخیر فقط به امور صفحه آرایی و چاپ و حروفچینی آن مشغول شدم تا چاپ جدید از هر نظر بی نقص و ایراد باشد.
*  واکنش ها و بازخوردهای تالیف کتاب «حسین در اندیشه مسیحیت» چگونه بود؟

- پس از 3 ماه از انتشار کتاب، یکی از افراطیون سلفی، کتابی با نام «یزید امیرالمومنین» در رد کتاب من نوشت. وی از پیروان فرقه ضاله ای بود که با امکانات فراوان در جهت تشویش و گمراهی افکار ناب اسلامی و شیعی تلاش می کند. او برای چاپ کتابش به همان چاپخانه ای مراجعه کرد که کتاب حسین در آن چاپ شد. مسئول چاپخانه برای خلاص شدن از شر او گفت باید کتابت اجازه نشر داشته باشد و از این کار سر باز زد. پس از گذشت یک سال متوجه شدیم که آن کتاب در عربستان منتشر شده است.

این کتاب سراسر ناسزا و افترا به حسین (ع) بود که با تاثیرپذیری از افکار ابن جوزی نگاشته شده بود.

غیر از آن کتاب های دیگری هم منتشر شد که در لابلای آنها از این کتاب کم و بیش انتقاد شده بود. همچنین در برخی مطبوعات چه در گذشته و چه در حال مطالبی جسته و گریخته در نقد این کتاب به چشم می خورد که همه این انتقادها از سوی برخی مسلمانان افراطی صورت می گرفت.

اما از جنبه ایجابی، بسیاری از مسلمانان چه شیعه و چه سنی، وجود چنین کتابی را تحسین کردند و ابراز داشتند که روح همبستگی و تقریب و بی طرفی در آن مشهود است. از نظر آنان رعایت اعتدال و حد وسط و دوری از هرگونه غرض ورزی از ویژگی های کتاب بوده است آنان تاکید داشتند که در کتاب هیچ تعصب و طرفداری و غرض ورزی مشاهده نمی شود زیرا غرض ورزی و پیروی هوای نفس تباهی رای و اندیشه را بدنبال دارد. کسانی که به دیده تحسین نگریستند می گفتند روش کتاب روشی بی طرفانه و عقلانی است که در آن بسیاری از مبالغه ها و بزرگ نمایی ها وجود ندارد.
منتقدین هم می گفتند هر آنچه در کتاب آمده صحیح نیست و هیچ کدام از این شباهت های ذکر شده در کتاب میان عیسی (ع) و حسین(ع) واقعیت ندارد و اگر شباهت هایی وجود دارد امری تصادفی بوده است.

عموماً پس از انتشار این کتاب، انتقادها و تحسین های بسیاری را شاهد بودم اما نسبت انتقادها به تحسین ها بسیار اندک بود.

· واکنش علمای مسلمان و نیز کشیش ها و علمای مسیحی به این کتاب چگونه بود؟

- در میان مسلمانان عموماً علمای شیعه و گروهی از علمای اهل سنت واکنشی مثبت و عقلانی از خود نشان دادند و گفتند کتابی تحلیلی، زیبا و خواندنی است که در آن اصل بی طرفی رعایت شده.

علمای شیعه جملگی کتاب را حاوی ایده ای جدید و نظریه و تحلیل نو و بدیع می دانستند اما برخی از سلفی های تندرو و افراطی مطالب این کتاب را ناصحیح دانستند و اظهار داشتند محتوای کتاب بیانگر عقیده شیعه و نظرات آنان است. اما کشیشان و علمای مسیحی همگی واکنشی ایجابی و مثبت از خود نشان دادند و این کار را تحسین کردند و حتی عده ای از آنان از انتشار چنین کاری بسیار خوشحال شدند زیرا اعتقاد داشتند که این اقدام تلاشی در جهت تقریب و وفاق میان ادیان است و تقریب عمل اولیاء و انبیاء می باشد. بطور کلی کسانی که انتقاداتی داشتند، انتقاد خود را بدون دلیل و سند و مدرک بیان می کردند و من شاهد بودم که این انتقادات برخاسته از تعصب و غرض ورزی است . تعصب و هوای نفس آنان آنقدر پررنگ بود که نمی خواستند بیندیشند که نواده پیامبر (ص) چرا دست به چنین حماسه ای زد و چرا با وجود همه آن امتیازات و تطمیع ها، خود و خانواده اش را به خطر انداخت آیا به دنبال اهداف شخصی بود. اگر هدفش شخصی بود باید دنبال فرمانروایی در دنیا و رفاه می رفت و خود را به خطر نمی انداخت. ولی ما مشاهده می کنیم پس از گذشت قرن ها و آمدن نسل ها پس از نسل ها، آرمان و راه او مورد تقدیس واقع می شود و میلیون ها انسان با تکریم و احترام از او یاد می کنند آیا این همه، جز یک کار سحرانگیز الهی است؟

به من انتقاد می کردند مگر تو مسلمانی که درباره حسین(ع) کتاب نوشته ای؟ به آنان می گفتم چگونه می توان در برابر شخصیتی چون حسین آن سلاله پیامبر(ص) و علی(ع) و زهرا (س) دچار شیفتگی و شگفتی نشد که در کارنامه او هیچ نشانه ای از سستی و ذلت نمی یابی و این تنها من نیستم که شیفته حسین هستم. گاندی را ببینید که به عنوان یک هندو اظهار می دارد اگر می خواهی پیروز شوی باید در خط حسین حرکت کنی و نیز می گوید من از حسین آموختم که مظلوم باشم تا پیروز شوم. آیا این هندو ، مسلمان بود که چنین اظهاراتی بر زبان آورده ، یا جبران خلیل جبران آن شخصیت مسیحی بزرگ در مورد حسین(ع) می گوید: حسین چراغ فروزان تمامی ادیان است و من او را چنین توصیف کرده ام که حسین گوهر جاودانه و همیشگی ادیان است و او گوهر دین واحد می باشد.

*  از میان الگوهای دینی مسلمانان بویژه شیعیان چطور شد که امام حسین(ع) و حضرت زینب (س) را برای نوشتن کتاب انتخاب کردید و آیا در مورد سایر ائمه بویژه علی(ع) هم مطالعات و تالیفاتی داشته اید؟

- سوال خوبی کردید. من در کتاب عبارتی را بیان کرده ام با این مضمون که اسلام سرآغازش محمدی و استمرارش حسینی بود و قیام کربلا آغازش حسینی و تداومش زینبی بود. خداوند در هر برهه ای از زمان عده ای را برمی انگیزد تا دلها را مجدداً احیا کنند. حسین (ع) جزو آن احیاگرانی است که با حرکت خود بسیاری از مردگان را احیا کرد. من با تمام احترام و تقدیسی که نسبت به سایر ائمه (ع) دارم خصوصاً در مورد امام علی (ع) - که ما مسیحیان عرب بسیار او را دوست داریم و تقدیسش می کنیم- عرض می کنم جنبشی را که حسین«ع» بوجود آورد جنبشی آشکار در تاریخ بود و تأثیر خود را در دلهای مردم گذاشت. جرقه ای که در کربلا شعله ور شد تبدیل به چراغی فروزان در طول تاریخ گشت اما چلچراغهای موقت و مقطعی را که معاویه و یزید برافروختند همگی خاموش شدند. الان شما در مورد قبر یزید چه می دانید؟ چه کسی قبر او را مقدس می شمارد که در یکی از محله های دمشق تبدیل به مزبله و جولانگاه گربه ها شده است اما چند متر آن طرف تر مقام راس الحسین که سر مبارک امام«ع» در آنجا قرار گرفته بود محل تکریم و احترام و تقدس مسلمانان شده است. این در عین احترام من به سایر ائمه«ع» انگیزه پرداختن من به حسین«ع» شد.
البته در مورد امام علی«ع» باید بگویم همزمان با مطالعاتم در باره امام حسین«ع» نهج البلاغه را هم مطالعه می کردم و تاکنون 25 بار این کتاب شریف را خوانده ام و در هر بار خواندن، نکاتی را کشف کرده ام و من در مقالات خود و حتی در کتاب «حسین در اندیشه مسیحیت» از سخنان امام علی«ع» استفاده کرده ام و تاکنون مقالاتی هم درباره شخصیت ایشان به نگارش درآورده ام.
q شما پس از مطالعه گسترده و عمیق در تاریخ اسلام و نهضت حسینی به چه تعریف و ذهنیت مشخصی از امام حسین«ع» رسیده اید. به عبارت دیگر تعریف شما از حسین«ع» چیست؟ و او را چگونه یافته اید؟

-تعریف من از حسین همان عبارات کوتاه و مشخصی است که درباره حسین«ع» در کتاب آورده ام. من او را به عنوان گوهر جاودانه و همیشگی ادیان توصیف کرده ام. او را به عنوان شهیدی معرفی نموده ام که دارای جاه و جبروت فرعون و کسری نبود اما متواضع بود و برای حفظ دین و حرکت در مسیر جدش حرکت خود را آغاز کرد. او ابتدا از گفت وگو با معاویه و یزید شروع کرد اما روش گفت وگو برای هدایت دشمنان مؤثر واقع نشد. او با اینکه می دانست کشته می شود اما خویشتن را در راه عقیده به خطر انداخت و با سپاهی 70 نفری در برابر سپاه 70 هزار نفری عبیدالله- به تصریح منابع تاریخی- به سمت کوفه خارج شد تا حرکت و جنبشی در بدنه جامعه ایجاد کند.
حماسه حسین«ع» تنها مختص سنی و شیعه و مسلمان نیست بلکه متعلق به هر مومنی است چنانکه در حدیث آمده «ان لقتل الحسین حراره فی قلوب المومنین لاتبرد ابدا» در این حدیث نگفته فی قلب المسلم. بلکه هر انسان آزاده ای که به راه و رسم حسین ایمان دارد را شامل می شود و لذا جهانیان و اندیشمندان وقتی از سیره حسین آگاه می شوند شیفته آن می گردند. همانطور که شیفته راه و مسلک علی ابن ابیطالب«ع» شده اند.

* شما در کتاب خود اشاره کرده اید که حضرت مسیح«ع» از آمدن حسین«ع» به کربلا خبر داده و درباره ایشان پیشگوئی کرده است آیا در مورد این ادعا استنادات و دلایل محکم دارید؟

- بله استنادات و دلایل من همه برگرفته از انجیل است. برطبق آنچه در تاریخ آمده مسیح از کربلا دیدار کرد و به بنی اسرائیل فرمود هرکس که حسین«ع» را دریابد به یاری اش برخیزد عده ای در این روایت تاریخی تشکیک دارند اما ما هیچ شکی در آن نمی بینیم زیرا حضرت عیسی«ع» دارای معجزاتی بود و مرده را زنده می کرد و بیماران صعب العلاج را شفا می داد و لذا آیا برایش دشوار بود که درباره آینده پیشگوئی کند و بگوید شهید پس از خودش کیست؟
* شما که در زندگی و سخنان امام حسین«ع» تحقیق وسیع کرده اید، کدام جنبه از ابعاد شخصیت ایشان بیشتر مورد توجه شما بوده است؟

-سؤال زیبایی است. من در مورد زندگی و حرکت حسین«ع» بیشتر به بعد انقلابی شخصیت ایشان شیفته شده ام. آن حضرت در مرامنامه قیام خود اعلام می کند «انی لم اخرج اشراً ولا بطراً و لامفسداً و لا ظالماً انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی» من از روی هوسرانی و خوشگذرانی و برای افساد و ستمگری قیام نکرده ام بلکه قیام من برای اصلاح در امت جدم و برای امر به معروف و نهی از منکر و حرکت براساس سیره جد و پدرم است. این روح انقلابی می تواند کار معجزه آسا بکند اگر هر انسانی در هر زمان و مکان از آن برخوردار باشد و ما در سالهای پیروزی انقلاب و عزت و افتخارات اخیر در ایران شاهد بودیم مردم و رهبران این کشور براساس این فلسفه حرکت خود را آغاز و با ظلم و استکبار مخالفت کردند و با تمام قدرت در برابر آن قیام نمودند.

بعد دیگر شخصیت امام حسین«ع» که مرا شیفته خود کرده، تواضع ایشان در کنار روح انقلابی است این دو خصیصه نمی تواند در یک شخص جمع شود. تواضع از صفات و ویژگی های برگزیدگان خداست او در عین احساس عزت و آزادگی و سرافرازی در برابر دشمنان، تواضع خاص خود را دارد. این بعد عظیمی است که از ویژگی امام بشمار می رود.



خلیل انتظاری ::: سه شنبه 88/7/28::: ساعت 5:52 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 1
بازدید دیروز: 1
کل بازدید :119880
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
خلیل انتظاری
فوق دیپلم کامپیوتر علاقه مند به اهل بیت
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<