سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقالات انقلاب حسینی


خیلى دلم مى‏خواهد بیایم و بوسه بر خاک مطهر و عزیزت بزنم که در روز عاشورا متبرک شده است . در مورد آن روز خیلى سؤال دارم که کاش مى‏شد پاسخ دهى . کاش مى‏شد روز عاشورا را تو برایم توصیف کنى . معمولا اول نامه‏ها مى‏نویسند امیدوارم حالت‏خوب باشد . ولى من مى‏خواهم بپرسم تو زنده‏اى یا مرده


مگر مى‏شود کسى شاهد آن همه ظلم باشد و از غصه نمیرد؟ کربلا، چطور توانستى آن روز از ظلم ظالمان بر خاندان معصوم پیامبرصلى الله علیه وآله بر خود نلرزى؟ چطور توانستى لب تشنه رقیه دخترى کوچک که فقط و فقط سه سال داشت را ببینى و چشمه آبى نجوشانى؟ کربلا چگونه تحمل کردى خون نوزاد شش ماهه‏اى را به روى صورت؟

آن روز غروب که از خون عزیزان پیامبر صلى الله علیه وآله رنگین شده بودى، چه احساسى داشتى؟ چرا از آن روز به بعد هر کسى از بنى امیه را که دیدى نبلعیدى؟


کربلا از تو گله دارم! چگونه آتش را در پروانه‏هاى زیباى آل عبا و خیمه‏ها دیدى و با خاک خاموش نکردى؟ کربلا تو که آب را از لبان تشنه و خشکیده آنها پنهان کردى ، دیگر چرا آتش را خاموش نکردى؟


آه‏اى کربلا، مى‏گویند آب فرات از آن روز به بعد گل آلود شده، ولى تو چه؟

تو که آن روز به آب راه ندادى، تا از دلت عبور کند ولى راه خون عزیزان على (ع)و فاطمهعلیها السلام را در دل باز کردى، اکنون چه احساسى دارى؟ کربلا نمى‏دانم چرا، چرا تو براى ریخته شدن خون حسین (ع) بر روى دامنت انتخاب شدى؟ مگر در عذاب این که شاهد آن صحنه‏ها بودى نسوختى؟ آیا ذره‏هاى خاکت‏باز هم بعد از آبیارى شدن با خون آن جوانان پاک، از بارش باران لذت مى‏برد


ولى هر چه که بوده و هست تو حالا مامن ارواح پاک هستى و شانه هایت زخمى تازیانه‏هاى نامردان زمانه . کربلا تو که بستر خون و جسم شهدائى، کربلا تو که عرصه هجوم وحشى قابیلیان بر مطهرترین قطرات وجود مقدس خدا بر روى خاک بودى، تو که شاهد معراج سیدالشهداء بودى، حتما فرشته‏ها را هم دیده‏اى که از بیداد دشمنان خدا و دیوان ستمگر اشک ریختند . آیا مى‏توانم بپرسم مزه اشک و خون و غم و خاک به تلخى کدام زهر بوده است؟ کربلا، دیدن سرهاى بى تن بر نیزه‏ها و تن‏هاى بى سر و نعش اطفال و خاکستر گهواره‏ها چگونه بود؟ کربلا نمى‏دانم دلت‏سوخت‏یا پژمرده و یا . . .


ولى کاش مى‏شد راه ما به خاک تو باز مى‏شد تا تربت متبرک تو را لمس مى‏کردیم هر چند وقت‏یک بار به منزلگاهى در نزدیکى تو مى‏آییم، ولى جز اشک و حسرت دیدار تو و بوسه بر خاکت، جاى پاى عزیز زهرا علیها السلام، چه به ما مى‏رسد، دعاى عرفه فیض کمى نیست ولى ما تو را و مقبره مولایمان را مى‏خواهیم . مولاى غریب و مظلومان حسین (ع) که در آغوش خود نگهدارى مى‏کنى . کربلا تو را به خدا قسم مى‏دهم از آن گلها خوب مواظبت کن . نمى‏دانم قدرشان را مى‏دانى یا نه؟


کربلا آیا شنیده‏اى که از تو مى‏پرسند:


کربـلا تـا چنـد روز آن جســم پــاک


ماند بى غسل و کفن بر روى خاک ؟


هر وقت که این شعر را مى‏شنوم دوست دارم این کالبد را بشکافم تا شاید از رنج‏شنیدن این ابیات آزاد شوم .


نامه‏ام کمى طولانى شد . شاید تا زمانى که جواب نامه‏ام را ندادى دیگر نامه ننویسم یا شاید خدا خواست و به دیدارت آمدم و یا شاید هم از غصه



خلیل انتظاری ::: سه شنبه 88/7/28::: ساعت 5:54 عصر


>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 1
کل بازدید :119879
 
 > >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
خلیل انتظاری
فوق دیپلم کامپیوتر علاقه مند به اهل بیت
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<